گدازه هايي از احمد شاملو
لبانت
به ظرافت شعر
شهوانی ترین بوسه ها را به چنان شرمی مبدل می کند
که جاندار غار نشین از آن سود می جوید
تا به صورت انسان درايد
به ظرافت شعر
شهوانی ترین بوسه ها را به چنان شرمی مبدل می کند
که جاندار غار نشین از آن سود می جوید
تا به صورت انسان درايد
و چشمانت از آتش است
و عشقت پیروزی آدمی ست
هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد
و آغوشت
اندک جائی برای زیستن
اندک جائی برای مردن
کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود و انسان با نخستین درد
در من زندانی ستمگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمی کرد -
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم
بگذار چنان از خواب برآیم که کوچه های شهر حضور مرا دریابند
دستانت آشتی است و دوستانی که یاری می دهند
تا دشمنی از یاد برده شود وسپیده دم با دستهایت بیدار می شود
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۷/۰۲/۱۴ ساعت 1:20 توسط تیراژه
|